یه عالمه صدای گنگ و واضح تو ذهنم پیچیده که آزارم میده،مارش عزایی که چکه های آب با سینک ظرفشویی به راه انداختن یا مارش نظامی تیک تیک ساعت و یا... همه شون دارن اذیتم میکنن
دلم صدای بارون دیشب رو میخواد،صدای یه عالمه پرنده،صدای بی صدای برف،یا صدای آبشار و رودخونه و جنگل و...
بذار راحت و بی پرده بگم :دلم داره بهونه میگیره،هوایی شده،اون صدای تو رو میخواد
از نظام حاکم به دنیا خسته ام
پی نوشت: اونی که دلم بهونه صداشو داره آقاجونمه