مسافر کویر

ما مسافر کویریم کی میاد ستاره چینی؟

مسافر کویر

ما مسافر کویریم کی میاد ستاره چینی؟

بی خداحافظی

خداحافظ همین حالا،همین حالا که من تنهام 

خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام...

دیرگاهیست که دلم برای خودم تنگ...

خیلی وقتا هست که آدم نمیدونه نسبت به یه چیز چه حسی داره؛ 

منم الان بدجوری تو این حالت افتادم: 

دیروز پروژه مون تمام شد البته جز بخشی از مستنداتش؛خب باید خیلی خوشحال باشمهستما ولی یه حس متضاد هم دارم؛ 

زهرا امروز رفت خونه بدجوری حالم گرفته است یا بهتر بگم دلم گرفته؛دلم برای او تنگ... 

منم میرم تا یکی دو روز دیگه؛خب باید خوشحال بود یه مرحله از زندگیت میشه گفت با موفقیت تمامه ولی...راستش نمیخوام برم؛دلم برای یزدم تنگ... 

زیاد چرند میگم ولی... 

...دلم برای تو هم تنگ...

پایان مرحله اول

خب! 

تا اینجاش فقط پستای 360 بود که به علت تخته شدن دکانش پست هامون پرید 

حالا اینجا میشه جای حرف و حدیثای ما... 

شایدم حالا حالاها حرفی نباشه 

راستی با اجازه دوستان نظراتشون هم آورده شده 

خوش باشید... 

فعلا

پازل

اوس کریم بازم بازیش گرفته و داره پازل می چینه و این بار هیچ کجای پازلش رو نمی فهمم که هیچ؛همه اش هم اساسا حالگیریه فقط گوشه یکی از تیکه ها یه کتاب به تورم خورد که خداییش جز خودش هیچ کس نمی تونست اینقد به موقع و به جا بندازش جلوی پام  

ولی من هنوزم منگ و گیجم...

یادم باشد...

یادم باشد 

حرفی نزنم که به کسی بر بخورد 

نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد 

راهی نروم که بیراه باشد 

خطی ننویسم که آزار دهد کسی را  

یادم باشد که روز و روزگار خوش است  

همه چیز روبراه و بر وفق مراد است و خوب 

 تنها تنها دل ما دل نیست 

 آره ...

...گریه کردم،گریه کردم،اما دردم و نگفتم  

تکیه دادم به غرورم،تا دیگه از پا نیفتم

اولین دیدار

 

 

اولین دیدار آخرین دیدار بود  

یادت باشد،که چقدر زیبا بود 

دیگر هرگز به خوابم ندیدمت...

بهمن۸۷

سکوتم از رضایت نیست دلم اهل شکایت نیست