مسافر کویر

ما مسافر کویریم کی میاد ستاره چینی؟

مسافر کویر

ما مسافر کویریم کی میاد ستاره چینی؟

سر به هوایی هم اندازه داره

این روزا خیلی گیج و سربه هوا شدم دلیلشم نمیدونم،میگی نه میگم برات: 

چند وقت پیش خودم تنهایی(هیچ کی هم کمکم نکردااااا) انگشتم رو لای در ماشین گذاشتم که هنوزم اثرش روی ناخنم هست.حالا بگذریم از اینکه معمولا موقع سوار شدن کله ام بینگ میره تو در شایدم در تو کله ام 

شنبه هم خوشم آمد ساعت مامان رو دستم کنم.مطمئن بودم از گردش که آمدیم درآوردم و فک می کردم گذاشتم تو اتاق خودش جلوی آینه اما نبود!!!ای خدا پس کجاست؟؟؟مامان که گفت توی باغ گمش کردی(اونم ساعتی که25 سال گم نشده و یادگار ازدواجشه)50بار نگاه کردم نبود تقریبا تمام خونه رو زیر و رو کردما اما ندیدمش.رفتم مهمانی و از مهمانی که برگشتم  دیدم جلوی آینه است!!! 

اینا در مقابل دیشب عالیه:بابا حوصله اش سررفت و گفت بریم خونه دایی جان.محمد خونه نبود،دیروز امتحان داشت امروز هم 2تا امتحان.ما هم حس خواهرانمون گل کرد و زنگ زدم گفتم میخوای جزوه اتو بیارم و بردم. 

وقتی آمد خونه دایی گفتم تو ماشینه برو بیار،زنگ زد که نیست منم گفتم حتما تو خونه جا موند. 

ساعت 12:30 اندر منزل:هرچی می گردیم نیست،می گردیما اما نیست 

مامان:" من موقعی که رفتی از خونه بیرون دیدم دستت بود" 

فک کردم و تنها حدسی که زدم:دستم بود موقعی که می خواستم در ماشین رو باز کنم گذاشتم روی سقف ماشین و یادم رفت بردارم.طفلکی کلی نخونده داشت و من روم نمیشد حتی بگم ببخشید واقعا جایی برای عذرخواهی هم نبود... 

گفتم صبح تو راه دانشگاه از بچه ها جزوه میگیره و میخونه؛از شانس عالیش امروز قطار خراب شده و نیامده. حالا هم دیر میرسه و هم مثه قبل اینقدا توی راه وقت خوندن نداره... 

گند زدما،گند 

 

یه چیز بی ربط: 

این روزا ساکت موندم ومنتظرم ببینم خدا کی گفتنی هاشو میگه

پیک خوش خبر امروز

 هدیه پستی

 

ساعت ۱۲ که زنگ زدن و محمد رفت دم در، یه حسی بهم گفت پستچی پشت دره.حس درست بود...باورم نمی شد من نامه داشتم... 

خیلی ذوقتو کردم واقعا غافلگیر شدم ،انتظارشو نداشتم

برای اولین بار تو زندگیم یه دوست واسم نامه داده بود.به قول خودت مثه نامه های جودی ابوت. 

و البته قشنگترین هدیه ممکن... 

 عااااااااااااااااااااااااااااااااشقتم خوشگله  

همیشه میدونستی کی چی کار کنی که خوشحالم کنی و این بار هم...

 

پی نوشت:خودمو کشتم عکس آپلود شد بالاخره 

 

اول نوشت:راستی یادم نرفت که بگم خدایا شکرت که دوستی دارم که ازم دوره اما بهم نزدیک 

خیلی چاکریم اوس کریم 

نمیدونم چرا یهو دلم گرفت 

یاد لیله الرغائب پارسال افتادم 

یادم هست کلیات آرزوهام رو ،خیلی هاش برآورده نشده،مگه فرشته ها امشب منتظر نیستند که بعد دعامون آمین بگن؟پس چی شده؟ 

لابد من بلد نبودم دعا کنم و دعام بهشون نرسیده، شایدم چیزی خواستم  که مصلحتمون توش نبوده، شایدم هنوز وقتش نرسیده 

خدایا ممنون که هنوزم اجازه دعا کردن بهم میدی 

خدایا فهم بهم بده که مصلحتت رو بفهمم 

بذار پیامی که یه دوس واسم فرستاد رو اینجا با تمام وجود ازت بخوام: 

حکمت قدم هایی را که برایم بر میداری بر من آشکار کن تا درهایی را که بسویم می گشایی ندانسته نبندم و درهایی که بر رویم می بندی را به اصرار نگشایم

آرزو

امشب که شب آرزوهاست،آرزومند آرزوهاتونم

ختم سوره واقعه

تا یادم نرفته تمام اعیاد رجب پیشاپیش مبارک 

 

بعدش غرض یه یادآوریه: 

یه ختمی از سوره واقعه روایت شده که دقیق نمیدونم راوی چه کسیه 

اینجوریه که هر وقت اولین روز ماه دوشنبه باشه(مثل امروز) از روز اول شروع میشه و تا روز۱۴ام ادامه داره، روز اول 1بار خونده میشه،روز دوم 2بار،روز سوم 3بار الی آخر،البته  5شنبه ها یه دعای کوتاه هم داره که شاید بتونید تو نت پیداش کنید.البته شرح این ختم و دعاش در کتاب "گنج های معنوی" هست 

اگه دوس دارید نیت کنید و بخونید.ایشالا حاجتتون روا به خیر و مصلحت!    

من و دوستام رو هم این روزای خوب و قشنگ دعا کنید 

 

پی نوشت:اینم دعاش (حالا راوی هم مشخص)  

 

دعای 5شنبه  ها

سفر مگو که دل از خود سفر نخواهد کرد 

اگر منم که دلم بی تو سر نخواهد کرد 

من و تو پنجره های قطار در سفریم 

سفر مرا به تو نزدیک تر نخواهد کرد 

ببر به بی هدفی دست در کمان و ببین 

کجاست آنکه دلش را سپر نخواهد کرد 

خبرترین خبر روزگار بیخبریست 

خوشا که مرگ کسی را خبر نخواهد کرد 

مرا به لفظ کهن عیب می کنند و رواست 

که سینه سوخته از "می" حذر نخواهد کرد 

 

این یکی از شعرایی بود که دیشب واسم خوندی، من دوسش دارم با همه حزنش شاید

آقا من شاکیم

چی بگم که این روزا بیشتر از هر چیز و هر کس از مسافر کویر خسته ام و شاکی... 

قاضی خوب سراغ داری؟؟؟