مسافر کویر

ما مسافر کویریم کی میاد ستاره چینی؟

مسافر کویر

ما مسافر کویریم کی میاد ستاره چینی؟

بدقول

نبودنت کنارم را راحت پذیرفتی اما خیالت خوابم را راحت نمی گذارد و هنوز هم هر از گاهی بی اجازه به خوابم می آیی... 

 

 

یادت باشه که داری بدقولی می کنی 

بیا

من از عطر آهسته هوا می فهمم

تو باید تازگی ها

از اینجا گذشته باشی.

گفت و گوی مخفی ماه و

پرده پوشی آب هم

همین را می گویند.

دیگر نیازی به دعای دریا نیست

گلدان ها را آب داده ام

ظرف ها را شسته ام

خانه را رفت و رو کرده ام

دنیا خیلی خوب است،

بیا!

بهار بود و تو بودی و عشق و امید 

بهار رفت و تو رفتی و هرچه بود گذشت

خوابت آروم

خوابیدی بدون لالایی و قصه

بگیر آسوده بخواب بی درد وغصه

دیگه کابوس زمستون نمی بینی

توی خواب گلای حسرت نمی چینی

دیگه خورشید چهره ات و نمی سوزونه

جای سیلیای باد روش نمی مونه

دیگه بیدار نمیشی با نگرونی

یا با تردید که بری یا که بمونی...

...رفتی و آدمکا رو جا گذاشتی

قانون جنگل و زیر پا گذاشتی

اینجا قهرن سینه ها با مهربونی

تو تو جنگل نمی تونستی بمونی

دلت و بردی با خود به جای دیگه

اونجا که خدا برات لالایی میگه

می دونم می بینمت یه روز دوباره

توی دنیایی که آدمک نداره 

 

 

دلم خیلی واست تنگ شده

لیلی و مجنون

دو شبه که دارم ادامه "لیلی و مجنون" رو میخونم،نمیگم دلم واسه مجنون میسوزه،چون خودش انتخاب کرده و واقعا بدیی نمیبینه اما طفلی گناه داره. هرچند از نظر من اوضاع لیلی بدتره. 

خوشحالم که مجنون نمیشم امیدوارم هیچ وقت لیلی هم نشم...

با تو یا بی تو

این روزام رو که تو دفتر روزنوشتای ۸۸ مرور میکنم از حضور "تو" پره و حضور "تو" و حضور "تو"... 

 و ۸۹ عاری از تو 

نمیدونم اون روزا خوب بود یا این روزا

از یادم میری

من از هزار سال خستگی،از کنج زندون اومدم

دلم کویر غربته،به عشق بارون اومدم

غرور تیکه تیکه ام و میخوام که مرهم بذارم

غصه های یه عمرمو رو دوش عالم بذارم

من پی دست پاک میام،غبار قلب پیرمو پاک کنه

 و  رها کنه رویاهای اسیرمو

میخوام که از یاد ببرم هرچی ازم گرفته شد

میخوام فراموش بکنم هرچی رشتم پنبه شد...

خنده تلخ آدما همیشه از دلخوشی نیست

گاهی شکستن دلی کمتر از آدمکشی نیست

گاهی دل اینقد تنگ میشه که گریه هم کم میاره

یه حرف خیلی ساده هم گاهی چقد غم میاره